یکشنبه، ۱۳ مهر ۱۴۰۴
وقتی برای نخستین بار با چهرهی لبوبو روبهرو میشوم — آن لبخند نیمهشیطانی، چشمهای گشاد و نگاهی که بین شادی و ترس سرگردان است — ناخودآگاه به یاد عروسکهای آیینی و نمادین خودمان میافتم: تکمچی، مبارک، بُرزوک یا حتی عروسکهای نخی و پارچهای محلی.
در همهی اینها، چهرهای ساده یا اغراقشده حامل احساسات عمیق انسانی است. لبوبو هم چنین است، فقط با زبانی جهانیتر و مدرنتر.
در نگاه ما هنرمندان صنایع دستی، اثر هنری تنها جسم فیزیکی نیست، بلکه روایتی از احساس، خاطره و باور است.
لبوبو از ذهن و خیال Kasing Lung زاده شده؛ دنیایی میان رؤیا و کابوس، جایی که کودک درون هنوز زنده است، اما سایههای زندگی بزرگسالی هم حضور دارند.
این دوگانگی، همان چیزی است که در بسیاری از آثار هنری اصیل وجود دارد: ترکیب معصومیت و تجربه، روشنی و تاریکی.
در هنر ایرانی، ما با مواد طبیعی کار میکنیم — سنگ، چوب، پارچه، سفال — و هر ماده حامل انرژی و اصالت خود است.
لبوبو اگرچه از مواد صنعتی ساخته شده، اما همچنان دارای حس دستساز و شخصیت فردی است؛ بهویژه نسخههای محدود یا رنگآمیزیشدهی دستی آن.
در اینجا نیز روح هنرمند در جسم عروسک دمیده شده، همانطور که ما در ساخت گلدان یا مجسمههای سنگیمان چنین میکنیم.
لبوبو برخلاف ظاهر کودکانهاش، محصول فرهنگی پیچیدهای است:
بازتابی از فرهنگ شهری شرق آسیا، با ترکیب حس تنهایی، فانتزی و طنز سیاه.
این همان چیزی است که در هنر معاصر ایران هم گاهی بهصورت نمادین دیده میشود — مثلاً در مجسمههایی که ظاهر ساده دارند اما درونشان روایتهایی از تضاد اجتماعی و احساسی پنهان است.
پس لبوبو را میتوان نوعی «آینهی فرهنگی» دانست که در قالب یک عروسک، وضعیت روانی نسل جدید را بازتاب میدهد.
از دید من، بله.
زیرا:
از تخیل شخصی یک هنرمند متولد شده،
دارای بیان زیباییشناختی مستقل است،
و معنا و احساس را منتقل میکند.
لبوبو نه فقط یک کالا، بلکه بیان تصویری از روح انسان معاصر است — انسانی که میخندد و در همان لحظه میترسد.
اگر بخواهم لبوبو را با فرهنگ خودمان مقایسه کنم، شاید نزدیکترین همخانوادهاش عروسکهای آیینی یا نمادین ما باشند که برای شادی، باران یا دفع بدی ساخته میشدند.
در هر دو، چهرهی ساده یا فانتزی وسیلهای است برای بیان احساس و نیایش درونی.
اما تفاوت بزرگ در آن است که لبوبو وارد بازار جهانی هنر شده و بین "کالا" و "هنر" در نوسان است؛ چیزی که ما در صنایع دستی مدرن نیز تجربه میکنیم.
به عنوان یک هنرمند ایرانی، من لبوبو را نه صرفاً عروسک، بلکه زبان جدیدی برای بیان احساسات بشر در قالب هنر پاپ میدانم.
اگرچه از دل فرهنگ دیگری آمده، اما ریشهاش در همان جایی است که هر هنر اصیل از آن میروید:
دل انسان.